جمعی از نیروهای اصلاح طلب و خانوادههای شهدای مازندران با رئیس جمهور سابق ایران دیدار کردند. مهمترین اظهارات سید محمد خاتمی در این دیدار به نقل از انتخاب و خبرآنلاین در زیر آمده است:
- یکی از خوشوقتیهای من در انتخابات 76 این بود که جناب آقای ناطق نوری که مازندرانی هم هستند، رقیب یا بهتر بگویم رفیقم بود.
- انقلاب ما اسلامی بود؛ اسلامی که از مسیر اهل بیت می گذرد. آن چه شیعه راستین را در تاریخ پرآوازه می کند دو چیز است؛ عقلانیت و عدالت. روش ائمه ما روشی بوده است که مردم باید بخواهند تا حتی فرد شایسته مورد تائید خدا که منصوب هم هست، حکومت کند. و می بینیم که ائمه ما در مقطعی حساس که بنی امیه در حال زوال بودند و می توانستند عده و عُّده جمع کنند و حکومت ظاهری را بگیرند، اما این کار را نکردند؛ زیرا مردم خودشان باید بخواهند و تا زمانی که آنها رشد نکنند و به میدان نیایند حکومت حق برقرار نمی شود. به اعتقاد ما شیعیان حکومت مطلوب حکومتی است که «معصوم» در راس آن باشد. و معصوم هم میگوید اگر مردم رضایت بدهند و بخواهند حکومت میکند.
- امام علی(ع) میگویند که اگر مردم نخواهند روی کار نمیآیم. امام خمینی(ره) هم در پیام مربوط به اصلاح قانون اساسی در این زمینه صراحت دارند و میگویند «از آنجا که مجتهدی که رهبر میشود و مورد انتخاب خبرگان ملت است و خبرگان منتخب ملت هستند، او بالضروره مورد قبول مردم و رأی او نافذ است.
- عدالت در نظر اسلام و امام علی بسیار وسیع تر از عدالت اقتصادی است. البته عدالت اقتصادی مهم است، ولی همه چیز نیست. بخصوص اگر این طور تلقی شود که عدالت عبارت است از توزیع سرمایههای ملی و سرمایه بین نسلی به صورت یک بار مصرف میان جامعه. حفظ کرامت انسان از مصادیق بزرگ عدالت است. دفاع از آزادی و رای او عین عدالت است.
- جمهوری اسلامی هم متعلق به همه مذاهب و اقوام و گروهها است و خوشبختانه انقلاب ما منشاء تأسیس جمهوری اسلامی شد. یعنی اسلام در این انقلاب با جمهوری و جمهوریت سازگار است . یکی از وظایف عمده ما هم اثبات و دفاع از این مطلب است. تعبیر یکی از دوستان درست است که نباید بگوییم حرکتهای حکومت عین نظام و انقلاب است تا اگر بچه ما رفتار بنده رئیس جمهوری را ببینید بگوید اسلام همین است. و برای رفع این سوء تفاهم باید نقد نظام و حکومت آزاد باشد. و در این برهه حساس این که طرفداران و مدافعان واقعی جمهوری و اسلام سازگار با آن باید با مردم تماس داشته باشند و مدام این را توضیح دهید.
- می خواهیم در صحنه حضور داشته باشیم و از اسلام و انقلاب و حقوق و حرمت مردم دفاع کنیم و از روشهای موجود انتقاد کنیم؛ اگر راه فعلی درست است چرا جلوی مخالفان و منتقدان گرفته میشود.
- حذف اصلاح طلبان و همه منتقدانی که عملاً پایبند قانون اساسی هستند، زمینه دادن به کسانی است که میخواهند اصل انقلاب و جمهوری اسلامی نباشد. در چنین شرایطی جریانهایی بخصوص برای نسل جوان محور و مطلوب میشوند که نه درد اسلام دارند و نه درد ایران.
- ممکن است خود ما هم در گذشته اشتباهاتی کرده باشیم، اما بالاخره اگر میخواهیم انتخابات پرشور باشد باید فضا باز شود و این امر باید تضمین شود.
- البته میتوان از همین قانون اساسی هم انتقاد کرد، ولی براندازی نکرد. ولی امروز اگر کسی انتقاد داشت و بیان کرد میگویند این فرد التزام به اسلام و قانون اساسی ندارد و لذا ردصلاحیت میشود! مگر ساده است که ما اینگونه حکم کنیم؟ کسی که به قانون اساسی در عمل پایبند است باید از تمام حقوق شهروندی برخوردار باشد. مگر امام نگفت حتی مارکسیستها به شرط عدم توطئه آزادند. اتفاقا اگر فضا باز شود و هرچه به این سو برویم، هم انقلاب محفوظ میماند، هم بدبینیها کم میشود، هم عقلانیت. خدا را شکر میکنم که با وجود همه مشکلات و تنگناها، تفکر اصلاح طلبی جایگاه خوبی را در جامعه دارد. البته من هم معتقدم که افت پیدا کرده است و در دو، سه سال اخیر بعضی از جوانان از اصلاح طلبان ناامید شدهاند و میگویند چه چیزی اصلاح شود؟ ما هم میگوییم راهی جز اصلاح طلبی نداریم و براندازی را نمیخواهیم و با کسانی هم که آن را میخواهند رابطه نداریم. تازه اگر خدای ناخواسته اوضاع به هم بخورد وضع همه بدتر خواهد شد. باید همین چارچوب حفظ شود اما نباید دایره نظام را تنگ کرد تا افراد بیشتری خود را درون آن حس کنند و از منابع کشور هم استفاده بهتری شود.
- درست است که ما نباید در برابر مطامع بیگانه تسلیم شویم، اما دامن زدن به دشمنی و هزینه گذاشتن روی دوش مردم که کار عاقلانهای نیست. اینکه شعار عدالت بدهیم اما مردم روز به روز فقیرتر شوند صحیح نیست.